تپش عشق - بگشای دهان آنچه ...

متن مرتبط با «پاییز» در سایت تپش عشق - بگشای دهان آنچه ... نوشته شده است

پاییز می رسد که مرا مبتلا کند...

  • هجوم ِ حس های خوب در راه است، بادهای نیمه شب، شبنم های صبحگاهی نوید آمدنش را میدهند...برای شروعش بیتابم مثل همیشه،  از خرید لوازم تحریر و روپوش های نو و صف بستن و همکلاسی های جدید خبری نیست با این حال مهرماه با خودش یک تکاپوی زیر پوستی می آورد..تلاشی که در این فصل شدت می گیرد... پاییز فصل ِ خوب ِ خدا.. فصل ِ دلدادگی های مدام.. فصل ِ میوه بهشتی انار... فصل ِ موسیقی باران...عصرها و بوی دبش قهوه و کافه، سانس های آخر سینما... میبینی؟ می شود برای هر کدام ازاین موهبت ها از شوق جان داد.. از این روزهای شهریور به بعد، تماما چشم و گوش می شوم..  لحظه لحظه را رصد می کنم و منتظر ِ بارانم ! رنگ آمیزی بی نظیر برگها، رنگ آمیزی آسمان به هنگام غروب، طنین ِ خوش کوک ِ پرنده ها، خش خش برگها... از این روزها به بعد تولدی دوباره خواهم داشت..از این فصل نمیشود بی تفاوت گذشت... شروع پاییز همیشه خوب است ... زودتر بیا! برایت برنامه های ویژه ای دارم..در این فصل دلبر اجاره خواهیم کرد... سه ماهه!   ﺩﻋﺎ ﻣﯿﮑﻨﻢ ...ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ...ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﻡ ...ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﻪ ﻣﺎﻥ ...ﮐﺴﯽ چه میداند، ﺷﺎﯾﺪ ﺧﺪﺍ ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ ﻧﮕﺎﻫﻤﺎﻥ ﮐﺮﺩﺩﻋﺎ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻟﻬﺎﯾﻤﺎﻥ ...ﺑﺮﺍﯼ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ...ﺑﺮﺍﯼ ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎ ﻭ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ...ﺩﻋﺎ ﻣﯿﮑﻨﻢ ...ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻦ!ﻣﯿﺪﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﺍﻫﯽ ﻧﯿﺴﺖﻭﻟﯽ ﺗﺎ ﺁﺳﻤﺎﻧﯽ ﺷﺪﻥ ﺭﺍﻩ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺍﺳﺖﺍﯾﻦ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯼ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺗﻮ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯿﺸﻮﺩﻣﺎ ﺑﯽ , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها